یکی یه دونه چراغه خونه

سلااااااااام شکلاته مامانی . خوبی دردت به جونم ؟ امروز تولد مامانی بود 25 سالم تموم شد و وارد 26 سال شدم  از چشن واست بگم که همه اینجا بودن و بابایی یه تولد کوچولو واسم گرفت ,منم کلی کادوهای خوشگل گیرم اومد خلاصه خیلی بهم خوش گذشت ایشالا سال دیگه توی بغلم هستیو تولدمو جشن میگیریم قربونت برم که توهم خوشحال بودی و هی توی دلم تکون تکون میخوردی الهی دور دست و پای کوچولوت بگردم که بابایی و عمه مریم مدام دستشون رو شکممه تا حرکتشونو حس کنن تو هم هی ناز میکنی و یه خط در میون تکون میخوری جانم فدای جانت که الانم داری دلمو با دستو پات ناز میکنی وای خدا چه کیفی داره ؟عزیزم یه جیزی بگم بهم نمیخندی؟ گفتن اینکه همیشه بهت فکر میکنم چیز تازه...

سلام روح و عمرم خوبی عشقم؟ مامانی جات راحته ؟بخدا خیلی حواسم هست که اذیت نشی پسرم. مامانی امروز دوباره رفته سونو گرافی ببخشم دردت به همه وجودم بخدا مجبورم میدونم خوشت نمیاد و دوست نداری هی تند تند سونو شی اما باور کن مجبورم عزیزم .دلایل زیادی داشتم هم اینکه باید مطمئن میشدم که جفتتو کامل بالا کشیدی که شکر خدا مشکلم حل شده بود هم اینکه باید از سلامت اجزای بدنت باخبر میشدم که به لطف خدا اونم خوب بود درد و بلای اون مهره های کوچولو کوچولوی ستون فقراتت به جونم .همشو دیدم ماشالا همه اندامات دیگه شکل گرفته جیگرم خیلی عذاب وجدان دارم دلم نمیخاد اذیت شی که در اون صورت اصلا خودمو نمیبخشم . عزیزم میدونی عید نزدیکه؟عید که نزدیک شه تولد مام...

یعنیا اگر در دسترسم بودی میخوردمت واسه بابایی هم هیچی نمیذاشتم اخه شیرینیم حدی داره؟جیگر بودنم حدی داره. دیروز که بابا رفتیم پیش دکتر جون بازم صدای قلبتو شنیدم درد و بلای اون باهوشیت مامانی که تا صدای قلبتو میشنوی فرار میکنی میری یه جای دیگه حالا تو هی فرار میکردی خانمه هی دنبالت میکرد اخرشم پسرم برنده شد اینقدر با دکتر خندیدیم اخره سر دکتر به خانمه گفت ولش کن اذیتش نکن ماشالا صدای قلبش خوبه وقتی هم واسه بابا جون تعریف کردم میخندید با یه حالتی میگفت پسرم باهوشه خوب ... تصور کن تو ماشین بودیم داشتیم بر میگشتیم خونه بابایی هم احساساتی شده بود توی همون وضع میگفت سیما الان میفهمم بابام چرا اینقدر قربون صدقم میره خودشم هی تند تند قربو...

عزیز دلم کاش بودی و بغلت میکردم باهم با بابا رامین میرفتیم برف بازی لباس پفکی میپوشیدم تنت فقط بینیتو میذاشتم بیرون با دو تا چشم درشتت تا بعدش بینیت از سرما قرمز شه منم هی محکم بوسش کنم این اولین باره که برف درست حسابی میاد البته بازم اومد اما خیلی کم بود اما الان به لطف خدا زمین یه دست سفید شده الهی شکرت امروز 2 تا  هدیه ی خوب بهم دادی چیزایی که  چند ماهه منتظرشم هم تکونای جیگر گوشمو حس کردم هم برف درست حسابی دیدم  نفسم باور کن 8 روزه استراحت مطلقم و توی حال نرفته بودم حالا اشپزخونه رو از توی تختم میدیم و واسم غریب نشده اما تا برف اومد بابایی کلی لباس تنم کردو دل زدم به دریا رفتم تو بالکن مامانی خیلی برف دوس داره فکر کن...

سلام دور سرت بگردم . خوبی مامانی ؟ عزیز دلم تو میدونی به اینکه تو دلمی و 9 ماه تمام باهامی چی میگن؟مامانی که نمیدونه شاید بشه اسمشو همزیستی گذاشت من اسمشو همین میذارم جیگرم فکر نکنم هیچ وقت درک کنی که چه شیرینه این همزیستی اخه تا کسی رو توی وجودت حس نکنی تا حس نکنی یه موجود ناز کوچولو داره از وجودت تغذیه میکنه نمیشه درکش کرد.درد و بلات به همه ی وجودم تو هم که هیچ وقت مامان نمیشی پس درکشم نمیکنی . منم فکر نکنم بشه این حس زیبارو برای کسی توضیح بدم فقط میدونم که مال خودمی تو دل خودمی چراغ دل خودمی داری از وجود خودم تغذیه میکنی و کم کم بزرگ میشی . نوش جونت ایشالا همش گوشت بشه بچسبه به دست و پای کوچولوت جیگرم از صبح احساس میکنم یه ن...

پسرم یه سایت خارجی هست که اگه عکس مامان بابا رو بدی عکس احتمالی نی نی رو در آینده نشونت میده .بابایی هم با حوصله نشست و انجامش داد قربون چشات برم که دقیقا مثل چیزیه که من همیشه تو ذهنمه به جز رنگش که همیشه فک میکنم سیاهه سیاهه بزار نشونت بدم نفس خودم ... جانم برای این صورت مهربونت البته میدونم که این جور کارا بیشتر جنبه ی سرگرمی داره اما نمیدونی بابایی وقتی عکستو میبینه چه کار میکنه و چه ذوقی میکنه تا از اداره میاد میگه عکس پسر نجیبم کو؟البته با داد و کلی ذوق . خدایا مراقب مرد کوچولمون باش همون طور که تا حالا مراقبش بودی مامان عاشقتم بووووووووووووووووووووووووووووووس ...

مامان جون : دیشب با بابا نشسته بودیم که یهویی زد به سرمون واست یه وبلاگ درس کنیم . مبارکت باشه همه کس مامان بابا.   خلاصه جونم واست بگه که نشستیم و کلی فکر کردیم که اسمشو چی بذاریم به این نتیجه رسیدیم اسم  خودت که زیباترین و با معنی ترین اسم دنیاست همراه با سال تولدت بهترین اسم واسه وبلاگت هست که در نتیجه شد *رادین 91* . البته مامانی اسمت هم خودش یه داستان مفصلی داره که واست میگم عجله نکن پسرم.  پدر جون : سلام پسر گلم .همون طوری که مامانی گفت دیشب با هم این وبلاگ رو برای پسر گلمون راه انداختیم.البته من و مامان از چند ماه قبل از به وجود اومدنت برات چیز می نوشتیم . پسرم وبلاگت مبارک .ایشالا یه روز مدیر عامل یه شرکت خی...

سلام پسر نازم خوبی مامانی ؟ من همش دراز کشیدم خوش می گذره بهت نفسم ؟ میدونی که دکتر به مامانت استراحت مطلق داده مامانیم همش خوابه یا توی نی نی سایته یا با نیکو جون چت میکنه . من که مثل تو بند ناف ندارم باهاش بازی کنم قربون بند نافت برم که یه جایی خوندم باهاش بازی میکنن نی نیا. بیشترین سرگرمیم ای روزا چت کردن با نیکو دختر خاله ی نازته کاشکی زود تر بیای ببینی دخترخاله های جیگرتو. نیکو خانم 9 سالشه و مامانی عاشقشه و نیکی همین امروز 8 ماهش شد ببین عکساشونو عشقم... این نیکی کوچولوهه دوستته پسرم... مطمئنم هم بازی های خوبی میشین واسه هم ... وققتی شما به دنیا میای نیکی جون 1 سالش میشه ایشالا   اینم عشق بزرگ ترمه 10...

امروز روز ولنتاین پسرم اولین ولنتاین عمرت مبارک عمر مامانی روز ولنتاین روزیه که کسایی که همو دوس دارن به هم کادو میدن و بهم تبریک میگن امسال بهترین هدیه رو از خدا گرفتم که اونم تویی جیگرم ایشالا همون که بهم دادت همون واسم نگهت داره. از اونجایی که مامانی شما و پدری رو از همه بیشتر دوس داره دلشم میخاد از ته دلش و با تمام وجودش ولنتاین رو بهتون تبریک بگه ایشالا که همیشه این خوشی توی خونواده ی سه نفرمون بمونه. ...

پاپوش های قند عسلم ... لباسای بافتنی که مامان و مامان بزرگ البته بیشترش رو مامان بزرگ بافته دستش درد نکنه  مبارکت باشه همه دارو ندارم ...        لباسای اقا رادین ...   اینم روتختیه خوشمله اقا کوچولو... ایشالا همش مبارکت باشه عشقم ... ایشالا که همه رو با تن سالم و دل خوش استفاده کنی پسر گلم ...